شعرها-نامها-عکسها-مکان ها-صداها
شعرها-نامها-عکسها-مکان ها-صداها
کشتی عمرم شکست و بادبانش باد برد
این سکوت غرق غم را مصرعی فریاد برد
مشت خاکی غرق ساحل در مسیر بادها
کس سکوتم نشنود در غرش فریادها
گاه باید آسمانی شد و گه گاهی زمین
گاه در گاهی بمانی زندگی یعنی همین
هرکسی خود را شناسد زان خدایش را شناخت
هر دلی دنیاست باید ریشه های خویش ساخت
راه پرپیچ است و گرداب خطرناک گناه
راهزن ها در کمین و بیم افتادن به چاه
عهد کردم تا بگویم هر سحر این جمله را:
( آدمی جایی رسد چیزی نبیند جز خدا )
کاش باران اشک هایش را نگیرد از تنم
تا که گاهی هم به خود آیم بگویم : من منم
قطره قطره سیل گردم سوی دریاها روم
تا که بارانی کنم دل لایق فردا شوم
من چه گویم چون تمام جمله ها تکراری است
معنی ناگفته هایم در سکوتم جاری استداود رزاقی راد
Q
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 ساعت 10:21 ق.ظ