یادگاری ها

شعرها-نامها-عکسها-مکان ها-صداها

یادگاری ها

شعرها-نامها-عکسها-مکان ها-صداها

سکوت تلخ

کشتی عمرم شکست و بادبانش باد برد

این سکوت غرق غم را مصرعی فریاد برد

مشت خاکی غرق ساحل در مسیر بادها

کس سکوتم نشنود در غرش فریادها

گاه باید آسمانی شد و گه گاهی زمین

گاه در گاهی بمانی زندگی یعنی همین

هرکسی خود را شناسد زان خدایش را شناخت

هر دلی دنیاست باید ریشه های خویش ساخت

راه پرپیچ است و گرداب خطرناک گناه

راهزن ها در کمین و بیم افتادن به چاه

عهد کردم تا بگویم هر سحر این جمله را:

( آدمی جایی رسد چیزی نبیند جز خدا )

کاش باران اشک هایش را نگیرد از تنم

تا که گاهی هم به خود آیم بگویم : من منم

قطره قطره سیل گردم سوی دریاها روم

تا که بارانی کنم دل لایق فردا شوم

من چه گویم چون تمام جمله ها تکراری است

معنی ناگفته هایم در سکوتم جاری است
داود رزاقی راد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد